گردباد احساسات
کلر اندروز با سردرد از خواب بیدار شد، روز خود را با یک مسابقه ماشین بی تاب به مدرسه آغاز کرد، و برای ترافیک آهسته، نگهبان خود را زیر آتش قرار داد. افکار تاریک ذهنش را به ستوه آورده بود و آماده بود که از دست هر کسی که سعی میکرد آزارش دهد منفجر شود. نزدیک شدن به مدرسه، خشم او رشد کرد و او آماده بود هر کاری را انجام دهد تا سریعتر به آنجا برسد.در مدرسه، او از طریق نگهبان امنیتی خود با خبر از پدر و مادرش مواجه شد - مجازات او به تدریج نرم شد، اما او مجبور به رعایت یک رژیم سختگیرانه، از جمله ممنوعیت خروج شبانه و بازدید از باشگاه ها. این خبر روحیه او را بالا برد، اما همچنین باعث شد او در مورد چگونگی تغییر زندگی روزمره خود فکر کند.
همراه با دوستان، نانسی و الکس، آنها یک درس تربیت بدنی را رد کردند، از شرکت در بازی ها خودداری کردند، ترجیح می دادند فقط در حاشیه بنشینند. سپس آنها به یک کلاس فرانسوی رفتند، جایی که یک نگهبان با پیامی از والدینشان منتظر آنها بود.
در طول درس، آنها پیام ها را در شبکه های اجتماعی رد و بدل کردند، سرگرم کننده و سرگرم کننده بودند، باعث تعجب و ناراحتی از همکلاسی ها شدند. بعد از کلاس، کلر و دوستانش وقت خود را در خارج از اتاق رختکن مردان گذراندند، جایی که او با مردی به نام سامی ملاقات کرد، که به او پیشنهاد کرد که به تمرین تیم فوتبال نگاه کند. او او را «گربه» نامید و کت خود را برای خنک نگه داشتن او ارائه داد.
صرف دو ساعت در آموزش، او را تماشا بچه ها بازی و به خانه در پایان روز، پر از برداشت از یک روز هیجان انگیز است.
پس از یک روز طولانی در مدرسه، کلر از تجربیات جدید احساس انرژی و هیجان کرد. مکالمه او با Sammy در آموزش به او مقدار زیادی از مواد غذایی برای فکر و او لبخند ناخواسته به عنوان او به یاد می آورد کلمات مراقبت و ژست ژاکت.
در اتاق، او دفتر خاطرات خود را بیرون آورد و شروع به ثبت وقایع روز کرد و احساسات و عواطف خود را توصیف کرد. دفتر خاطرات راهی برای رهایی از تنش و به اشتراک گذاشتن افکار او بود، که او همیشه نمی توانست با صدای بلند بیان کند.
پس از اتمام ضبط، یک تماس تلفنی از نانسی توجه او را جلب کرد. آنها یک مکالمه طولانی داشتند، به اشتراک گذاشتن تصورات روز و بحث در مورد برنامه های آخر هفته. کلر احساس کرد که دوستی او با نانسی و الکس فقط تقویت شده است و این به او اعتماد به نفس و شادی داد.
پس از صرف غذا با خانواده اش، او را به اتاق خود را حل و فصل برای لذت بردن از یک لحظه صلح. با روشن کردن موسیقی، او عکس ها را در تلفن خود در نظر گرفت و لحظات روشن روز را به یاد می آورد. او احساس کرد که زندگی با فرصت ها و ماجراهای جدید پر شده است و آماده است تا همه چیز را که پیش از او قرار دارد، برآورده کند.
کلر با یک نفس عمیق و یک لبخند بر روی صورتش، روز خود را برای آماده شدن برای چالش های جدید و ماجراهای که فردا در انتظار او است، به پایان رساند. آتش عزم و اشتیاق در سینه اش سوزانده شد و او آماده بود تا جهان را با دوستانش در نزدیکی فتح کند.
صبح روز بعد، بیدار شدن از زنگ هشدار، کلر احساس انرژی و عزم کرد. روز جدید امکانات بی پایان را ارائه داد و او آماده بود تا آنها را با هر دو دست بگیرد.
با لبخند بر روی صورت و هیجان در قلب او، او بسته بندی شده و به مدرسه رفت و دانستن آنچه که امروز خاص خواهد بود. در سینه اش تمایل به انجام کاری غیر معمول برای به یاد آوردن این روز برای مدت طولانی وجود داشت.
به محض ورود به مدرسه، او با لبخند دوستان و آشنایان مورد استقبال قرار گرفت و احساس کرد در خانه است. در جلسات آموزشی، او مشتاق بود و به طور فعال در بحث ها و تکالیف شرکت می کرد.
در طول تعطیلات، او با نانسی و الکس ملاقات کرد تا در مورد برنامه های آخر هفته خود صحبت کند. آنها تصمیم گرفتند با هم وقت بگذرانند و کلر منتظر بود که چقدر سرگرم کننده و جالب خواهد بود.
در طول روز، او همچنین دعوت نامه ای برای شرکت در یک رویداد خیریه در آخر هفته دریافت کرد و با خوشحالی آن را پذیرفت. این یک راه عالی برای او برای کمک به جامعه و صرف وقت با دوستان در همان زمان بود.
بعد از ظهر، وقتی به خانه برگشت، کلر احساس خستگی اما خوشحالی کرد. او متوجه شد که هر روز فرصت های جدیدی برای رشد و ماجراجویی به ارمغان می آورد و آماده است تا با قلب باز و لبخند بر روی صورتش ملاقات کند.
پس از بازگشت به خانه، کلر تصمیم به استراحت کمی قبل از شروع به تکمیل درس. او در موسیقی مورد علاقه خود را تبدیل به ایجاد یک فضای دنج و افکار خود را پراکنده به عنوان او یک لحظه از صلح لذت می برد.
سپس، با قدرت و شور و شوق تازه، او در مورد مشق شب خود را، به طور کامل در فرایند یادگیری و مطالعه جذب شده است. برای او، مطالعه نه تنها یک مسئولیت بود، بلکه فرصتی برای گسترش دانش و مهارت هایش بود.
کلر در وقت آزاد خود بین درس و کارهای خانگی، وقت خود را برای تمرین سرگرمی خود - نقاشی و خواندن پیدا کرد. این لحظات زمانی بود که او می توانست کاملا آرام شود و خودش را بیان کند و تمام نگرانی ها و اضطراب ها را فراموش کند.
عصر روز بعد، پس از اتمام تمام کارها، او وقت خود را با خانواده اش گذراند، در مورد روز گذشته و برنامه ریزی رویدادهای آینده صحبت کرد. این لحظات به ویژه برای او مهم بود، زیرا خانواده حمایت و پشتیبانی او در تمام تلاش ها بود.
بعد از شام، کلر به اتاق خود رفت تا قبل از خواب از یک لحظه آرامش لذت ببرد. او از سرنوشت برای هر روز زندگی اش، برای همه مردم در زندگی اش و برای فرصتی برای تلاش برای رویاهایش تشکر کرد.
با لبخندی بر چهره و احساس رضایت در قلب، او به یک رویا افتاد، دانستن اینکه فردا ماجراهای جدید و فرصت های رشد و توسعه خود در انتظار است.
30.04.2024
نظرات
هیچ نظری وجود ندارد.
ثبت نظر
قلبها را تسخیر میکند
قیمت: 7.79 USD

کتاب ماجراجویی چمدان زرد صوفیه پروکوفیوا
قیمت: 8.29 USD

کتاب مغز XX علم مدرن سلامت شناختی زنان، تعادل هورمونی، خواب و حافظه
قیمت: 8.04 USD

گربه ها جنگجو هستند جنگل اسرار کتاب 3
قیمت: 3.74 USD

کتاب برای کودکان اژدها از پشت حصار
قیمت: 6.28 USD

کتاب 7 عادت ازدواج با کارایی بالا
قیمت: 7.54 USD

کتاب همینگوی اثر مری دیربورن
بازیگران تئاتر و سینما

نائومی واتس

انسل الگورت

راب دلینی

اندرو لینکلن

مایا رودولف

سیرینا ایروین
همچنین بخوانید