0
صفحه اصلی / داستان ها

زیر نور سپیده دم

در تاریکی شب، یا به عبارت بهتر، در ساعات اولیه صبح، زن جوانی در مسیری که با بوتهها و حصاری بلند از میلههای آهنی احاطه شده بود راه افتاد. رفتار عصبی او از اضطراب عمیق سخن میگفت، هر خش خش و سایهای او را از ترس میلرزاند. باد ملایمی موهای بلوندش را میوزاند و چشمهای درشت و سبز رنگش از ترس گشاد شده بود.

صدای خش خشی ناگهانی او را به خود آورد و مردی کمی مسنتر با موهای تیره و پوست تیره از میان بوتهها بیرون آمد. زن با ترس به او نگاه کرد و به ظهور ناگهانی او واکنش نشان داد. پیدا کردن خود را در یک وضعیت از آشنایی شدید، آنها رد و بدل چند عبارت، که در نتیجه معلوم شد که مرد آنتون است، و زن ترجیح می دهند به نام Lika.

در حالی که آنها صحبت می کردند، پنجره ها در ساختمان پشت حصار آتش گرفتند و ترافیک در خیابان قابل توجه بود. Lika توضیح داد که این یک بیمارستان روانپزشکی است و آنها ترجیح می دهند برای جلوگیری از موقعیت های ناخوشایند ترک کنند. تحت تأثیر یک احساس اضطراب عمومی، لیکا و آنتون شروع به بحث در مورد وضعیت فعلی و برنامه های خود برای آینده کردند.

Lika توضیح داد که او تصمیم به بازگشت به زادگاه خود، به عنوان او احساس آزادی و اعتماد به نفس در آن است. آنتون از تصمیم او برای سفر در چنین ساعتی ابراز تعجب کرد، اما او توضیح داد که دلیلی برای صبر کردن نمی بیند. آنها شروع به حرکت با هم کردند، و آنتون یک سوال در مورد چگونگی Lika برای رسیدن به شهر خود پرسید. او هیچ پولی برای قطار یا اتوبوس نداشت، بنابراین او به hitchhike رفت.

به اشتراک گذاری تجربه و دانش خود را از ایمنی، Lika در مورد قوانین hitchhiking امن صحبت کرد. آنتون علاقه مند بود و پیشنهاد کرد که او با هم بیرون برود، زیرا او نیز احساس تنهایی و ناخوشایند کرد. ترکیبی از ترس و اعتماد به آنها اجازه داد تا این تصمیم را بگیرند و با هم به دنبال یافتن آرامش در یکدیگر بودند.

سفر آنها آنها را به یک مسیر آفتاب روشن برد که در آن آنها به راحتی یک ماشین را گرفتند و در نهایت به شهر لیکی رسیدند. آنها با وجود ناشناخته ها، اما با امید به شروع جدید در سفر خود با هم حرکت کردند.

با رسیدن به زادگاه لیکی، آنها خود را در دنیای جدیدی یافتند که فرصت ها و چالش هایی را برای هر دوی آنها فراهم می کرد. Lika، یک بار دیگر در خانه، احساس مخلوط از شادی و نوستالژی، در حالی که آنتون احساس هیجان در چشم انداز شروع یک زندگی جدید.

Lika آنتون را به خیابان هایی که از دوران کودکی او به خوبی به یاد می آورد هدایت کرد. از کنار خانههایی که درختان کهن سال احاطهشان کرده بودند گذشتند و لایکا از هر گوشه برای او قصههایی تعریف کرد و خاطرات و احساساتش را برایش تعریف کرد.

هنگامی که آنها به خانه لیکا نزدیک شدند، آنتون را دعوت کرد تا برای اولین بار با او بماند تا بتواند زندگی جدیدش را ترتیب دهد. آنتون با قدردانی پیشنهاد او را پذیرفت، احساس شناخت و پذیرش کرد.

با گذشت زمان، آنها شروع به اشتراک گذاشتن داستان ها، رویاها و برنامه های خود برای آینده کردند. آنها در لحظات دشوار از یکدیگر حمایت می کردند و با شادی های کوچک شادی می کردند. دوستی آنها هر روز قوی تر می شود و پایه ای برای فصل جدید و روشن تر زندگی آنها می شود.

با وجود تمام مشکلات و سختیهایی که آنها با آن مواجه بودند، لیکا و آنتون حمایت، درک و عشق را در یکدیگر پیدا کردند. داستان آنها به داستان دو روح گمشده تبدیل شد که یکدیگر را در زیر نور سپیده دم پیدا کردند و توانستند با هم از طریق تمام موانع در مسیر خود راه بروند.

لیکا و آنتون هر روز بیشتر متقاعد میشدند که دیدارشان سرنوشتساز است. با هم آنها فرصت های جدید را کشف کردند، عادت ها و سنت های شهرشان را تسلط دادند، انرژی و انرژی را در ایجاد گوشه ای از شادی خود سرمایه گذاری کردند.

Lika همچنان بر روی رویاها و آرزوهای خود کار می کرد، متوجه شد که خانه نه تنها جایی است که او متولد شد، بلکه جایی است که او می تواند خودش را تحقق بخشد. آنتون، به نوبه خود، در Lika و در خانه اش راحتی و حمایت پیدا کرد که او قبل از آن خیلی کم بود.

با گذشت زمان، رابطه آنها نه تنها دوستانه بلکه عاشقانه شد. احترام متقابل و درک متقابل آنها منجر به این واقعیت شد که آنها یک شریک و یک شریک زندگی در یکدیگر پیدا کردند.

یک روز، در زیر نور سپیده دم، Lika و آنتون تصمیم به سفر به علامت فصل جدیدی در زندگی خود. آنها کشور را برای کشف مکان های جدید، ملاقات با افراد جدید و ایجاد خاطرات فراموش نشدنی با هم سفر کردند.

داستان آنها داستان این بود که چگونه دو نفر که در لحظه نامناسب ترین ملاقات قادر به پیدا کردن حمایت، عشق و معنی در یکدیگر بودند. در زیر نور سپیده دم، آنها متوجه شدند که سفر آنها با هم تازه آغاز شده است و عشق آنها فقط با هر روز جدید تقویت می شود.

29.04.2024

نظرات
هیچ نظری وجود ندارد.
ثبت نظر
برای ثبت نظر، لطفاً [وارد شوید]


0 / حداقل: 70 حداکثر: 200 کاراکتر




قلب‌ها را تسخیر می‌کند
کتاب بسته از پشت بام قیمت: 3.77 IRR
قیمت: 3.77 IRR
کتاب بسته از پشت بام
کتاب حقیقت با طعم قهوه کریستینا Michels قیمت: 3.64 IRR
قیمت: 3.64 IRR
کتاب حقیقت با طعم قهوه کریستینا Michels
کتاب زندگی و کار من هنری فورد قیمت: 7.54 IRR
قیمت: 7.54 IRR
کتاب زندگی و کار من هنری فورد
کتاب مورفی و پارکینسون: قوانین مینیاتور قیمت: 2.51 IRR
قیمت: 2.51 IRR
کتاب مورفی و پارکینسون: قوانین مینیاتور
کتاب جودی مودی و طلسم شکست کتاب 11 قیمت: 3.77 IRR
قیمت: 3.77 IRR
کتاب جودی مودی و طلسم شکست کتاب 11
کتاب گمشده در پاریس جین خندان قیمت: 6.53 IRR
قیمت: 6.53 IRR
کتاب گمشده در پاریس جین خندان
بازیگران تئاتر و سینما
آیک بارن هولتز
آیک بارن هولتز
آستین باتلر
آستین باتلر
اسپنسر برسلین
اسپنسر برسلین
نومی راپاس
نومی راپاس
توند ادبیمپ
توند ادبیمپ
جانی لی میلر
جانی لی میلر