0
دنیای کودکان در انتخاب
کتاب کوچکی است. ماجراهای من + بچه تابلوچسبها
برچسب های هوشمند فرم ها 2 +
کتاب کوچکی است. مخالف + برچسب کودک
کتاب کوچکی است. منطق + برچسب کودک
کتاب برچسب هوشمند. رنگ ها 3 +
کتاب کوچکی است. مطالعه اعداد + برچسب برای بچه ها
کتاب کوچکی است. اسباب بازی های من + بچه تابلوچسبها
کتاب کوچکی است. دوستان من + برچسب کودک
سفر تابلوچسبها کتاب. در دنیای فرم های 2 +
کتاب برچسب هوشمند. ارقام 4 +
کتاب کوچکی است. خطوط + برچسب کودک
کتاب کوچکی است. رنگ + برچسب کودک
صفحه اصلی / داستان ها

بازی هیولا: بین حسادت و عشق

آن قدر گرم بود که بازگشت به جنگل سرد و مرطوب بلوط به نظر قهرمان داستان نجات واقعی از آفتاب سوزان بود. خنکی سرد جنگل به نظر میرسید که تمام گرما را جذب میکند و تنها کمی احساس رطوبت باقی میگذارد. زیر یکی از درختها قهرمان داستان متوجه موجودی شد که روی زمین نمناک نشسته بود و آسمان را نشانه گرفته بود. تصمیم گرفت در همان نزدیکی بنشیند.

«خواب دیدن ؟» پرسید.

موجود پاسخ داد: «بهار،» بدون هیچ زحمتی بیشتر، «بیایید یک پسر بگیریم».

«پسر ؟» - قهرمان بلافاصله درک نمی کنند.

"بله انجام دادم. حواسم بهش هست. خيلي احساس تنهايي ميکنم شما در کسب و کار تمام وقت، و یا با هم. شما به هیچ وجه من را دوست ندارید،" موجودی گفت: متاسفانه.

«چرا اینطور فکر میکنید ؟» جما که پاسخ را میدانست، پرسید:

چون می بینم که شما دو نفر خیلی جالب هستید که من تنها می شوم. بچه را دوست خواهم داشت. عشق من باید راهی پیدا کند،" موجود توضیح داد.

«بله، اما به نظر من ارزش آن را دارد که ابتدا با دختر برخورد کنیم،» قهرمان پیشنهاد کرد.

"بله، البته، یک دختر، و تصمیم بگیرید که شما می توانید بدون من کاملا انجام دهید! براي خودت يه اُنو جديد پيدا کن آیا می دانید چند نفر از ما در سیاره های مرده زندگی می کنیم ؟ - تشدید جرم، گفت: موجود.

اخیراً بیش از حد حسود و پرخاشگر شده است و اغلب آنها را به نزاع تحریک می کند. ترس مداوم موجود احساس می کند به طور جدی به رابطه آنها آسیب رسانده است. هر دو از این ترس میترسیدند. قهرمان داستان می دانست که حسادت مداوم می تواند حتی ابدی ترین عشق را مسموم کند.

من به کسی که در سیاره های تحت کنترل ما زندگی می کند علاقه ای ندارم. من فقط دوستت دارم و او نیز چنین کرد. هر دومون به تو وابسته ايم بدون شما، جهان ما به خشونت و بیماری فرو خواهد رفت،" موجودی گفت، تلاش برای آرامش او.

این لبخند و لبخند فرشته او هر دو آنها را شگفت زده کرد. سپس او ظاهر شد، کاملا ساکت بود. هر دو را غافلگیر کرد.

"سلام. به نظر غافلگير شدي ؟ من فکر کردم که ما نمی تواند توسط هر چیزی شگفت زده می شود، گفت:" قهرمان.

«من هم همینطور فکر کردم، تا امروز،» او پاسخ داد.

«بله، خوب، حتی من یک بار شگفت زده شدم،» موجود خلط دار اشاره کرد.

گفتگوی آنها به بحث در مورد قتل تبدیل شد که حتی موجود را نگران کرد. آنها هر دو متوجه شدند که وقت آن است که در مورد ماهیت شر و عدالت تأمل کنند.

"یک زن مرد. اما این در مورد او نیست، بلکه در مورد کسی است که او را کشته است".

«آیا جک قاتل است ؟» موجود پرسید:

«بله، خوب، او، احمق، هیچ چیز حتی به یاد داشته باشید وجود دارد،» قهرمان گفت: خشم.

«عمو ویتیا ؟» پیشنهاد کرد:

«بله،» او تأیید کرد.

«چرا من انجام دادم ؟» آنها در هماهنگی تعجب کردند.

«و من همیشه او را یک هیولا بی ضرر در نظر گرفته، گفت:» قهرمان زن.

«هیچ هیولا بی ضرر وجود دارد،» او اشاره کرد.

«و دلیل آن ؟» موجود پرسید: «به او نان ندادی ؟»

"می دانید، من واقعا نمی فهمم، اما شاید به همین دلیل است. عدم رعایت درخواست یک چیز وحشتناک برای یک هیولا است،" او گفت: متفکرانه.

و به دلایلی فکر کردم که او نخواهد کشت. او بسیار غیر عادی است. من حتی فکر نمی کنم که او یک هیولا است، اگر او را برای مدت طولانی نمی شناختم".

«و حالا چه اتفاقی خواهد افتاد ؟» موجود پرسید: «مردم معمولا در این موارد چه می کنند ؟»

معمولا شجاع ترین شوالیه برای مبارزه با هیولا می رود. اما این معمولا،" قهرمان پاسخ داد، ابراز شک و تردید در وضعیت فعلی.

مبارزه با عمو ویتیا ؟ احتمالات برابر نیستند. او فشار را بر روی ترحم قرار می دهد،" او خندید.

«بله، و چه شوالیه در حال حاضر،» موجود آهی کشید.

«همان هیولا،» قهرمان موافقت کرد.

مکالمه آنها در هوا آویزان شد، یادآوری مشکلات که همیشه در سایه هستند تا زمانی که توسط یک نیروی غیر منتظره از شرایط پرتاب شوند. آنها هر دو متوجه شدند که دنیای هیولاها و مردم پیچیده و گیج کننده است و تنها یک جستجوی کلی برای حقیقت می تواند این گوشه های تاریک را روشن کند.

فضای پرتنشی بین آنها باقی مانده بود، مانند مه نامرئی که خطوط مبهم بازتاب آنها را پنهان می کرد. در این لحظه، قهرمان احساس کرد که چقدر مهم است که با هم باقی بماند، با وجود تمام مشکلاتی که باید غلبه کنند.

«ما نیاز به عمل با هم،» او گفت، تلاش برای تزریق کمی خوش بینی به خلق و خوی کلی خود را.

«حق با شماست،» موجود موافقت کرد، صدای او خفه اما مصمم است. "ما باید نیروها را متحد کنیم و به پایین این برسیم. ما نمیتوانیم اجازه دهیم شیطان پیروز شود"

هر دوی آنها میدانستند که کار سختی در پیش دارند. آنها مایل بودند با هیولاها روبرو شوند، هر چه که بودند، و از کسانی که به کمک آنها نیاز داشتند محافظت کنند. با هم قوی بودند، پیوند آنها شکست ناپذیر بود.

موجود از زمین برخاست، چشمانشان در سکوت جنگل به هم رسید. با وجود تمام موانع در مقابل آنها، آنها می دانستند که با هم می توانند هر گونه مشکلات غلبه بر و به دست آوردن پیروزی.

قهرمان گفت: «بیایید شروع کنیم،» صدای او سکوت را پر می کند، او را با اعتماد به نفس و عزم و اراده پر می کند.

آنها به جلو حرکت کردند و یک جنگل سرد و مرطوب را برای مقابله با چالش هایی که در پیش رو داشتند، پشت سر گذاشتند. با وجود همه چیزهایی که اتفاق افتاد، آنها می دانستند که پیوند آنها قوی است و با هم می توانند بر هر مانعی که باید با آن روبرو شوند غلبه کنند.

روزهای بعد پر از جستجو و تحقیق بود. قهرمان و موجود با هم کار می کردند، هر دنباله را دنبال می کردند و هر جزئیات را تجزیه و تحلیل می کردند. آنها بدون شک در این مبارزه برای عدالت با هم بودند.

با گذشت هر روز، آنها به حل یک قتل مرموز نزدیک تر می شوند. سوء ظن ها و حدس ها به راحتی به اطمینان و اطمینان منتقل می شوند. سرانجام، در نتیجه تلاش های سخت و جستجوی خستگی ناپذیر، آنها موفق به شناسایی مقصر واقعی این جنایت شدند.

قدرت باشکوه اتحاد آنها به آنها اجازه داد تا بر هر مانعی غلبه کنند. این موجود تبدیل به یک شریک قابل اعتماد و پشتیبانی مورد نیاز در لحظات دشوار است. تعامل آنها نمونه ای بی نظیر از قدرت و دوستی بود که حتی بر سخت ترین چالش ها غلبه می کرد.

هنگامی که آنها در نهایت به جنگل بلوط سرد و مرطوب بازگشتند، جایی که داستان فوق العاده آنها آغاز شد، دوباره احساس قدرت مخفی کردند که آنها را با هم متحد کرد. آنها متوجه شدند که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، دوستی و حمایت متقابل آنها بدون تغییر باقی خواهد ماند.

بدین ترتیب این قسمت شگفت انگیز در زندگی خود به پایان رسید، ترک در قلب قهرمان و موجودی خاطرات فراموش نشدنی از قدرت دوستی، عشق و وفاداری، که می تواند حتی تاریک ترین و سخت ترین زمان غلبه بر.

02.05.2024

نظرات
هیچ نظری وجود ندارد.
ثبت نظر
برای ثبت نظر، لطفاً [وارد شوید]


0 / حداقل: 70 حداکثر: 200 کاراکتر




قلب‌ها را تسخیر می‌کند
قیمت: 2.39 USD
خواننده برای خواندن آثار برای کودکان 6 سال زندگی معماها، Litters، شعر شعر Mirilki به معلم DUZ XP
خواننده برای خواندن آثار برای کودکان 6 سال زندگی معماها، Litters، شعر شعر Mirilki به معلم DUZ XP
قیمت: 2.76 USD
سکسکه (به زبان روسی)
سکسکه (به زبان روسی)
قیمت: 4.14 USD
کتاب ظهور روبات ها تکنیک و تهدید بیکاری در آینده مارتین فورد
کتاب ظهور روبات ها تکنیک و تهدید بیکاری در آینده مارتین فورد
قیمت: 6.91 USD
معمای پروانه ارزشمند کاترین وودفاین The Riddle of Catherine Woodfine's Precious Butterfly
معمای پروانه ارزشمند کاترین وودفاین The Riddle of Catherine Woodfine's Precious Butterfly
قیمت: 8.04 USD
کتاب همه چیز شما می خواستید بدانید در مورد ادبیات اوکراین. رمان ها
کتاب همه چیز شما می خواستید بدانید در مورد ادبیات اوکراین. رمان ها
قیمت: 5.28 USD
خونه
خونه "واو چه سرگرم کننده در خانه «wow». کتاب 1. آندری کوکوتیوخا
بازیگران تئاتر و سینما
دیمن هریمن
دیمن هریمن
ربکا هال
ربکا هال
مت جرالد
مت جرالد
بلا هیتکوت
بلا هیتکوت
بارت لدی
بارت لدی
اسکایلر ساموئل
اسکایلر ساموئل
همچنین بخوانید