«لولیتا» نوشته ولادیمیر ناباکوف - یک رمان ضد و نقیض درباره پدوفیلی، که از طرف شخصیت اصلی، هامبرت هامبرت گفته می شود، بازتاب هایی را در مورد اخلاق و جسارت ادبی به وجود می آورد.
ارنست همینگوی «برای چه کسی زنگ می زند» یک رمان درباره جنگ و سرنوشت انسان است که در آن نویسنده موضوعات مرگ، شجاعت و همبستگی را در زمان درگیری بررسی می کند.
بیگانه آلبر کامو یک رمان در مورد بی تفاوتی و بیگانگی شخصیت اصلی، مرسو، در یک دنیای پوچ است که در آن او تبدیل به یک بیگانه و بی تفاوت نسبت به عادی شده است.
«سوروکادوا» نوشته الکساندر رادیشچف رمانی است که به انتقاد از نظام فئودالی و نابرابری های اجتماعی در روسیه قرن هجدهم می پردازد، که باعث ایجاد طوفان بحث در زمان خود شد.
«خدمتکار» گریگوری کواشنین داستانی درباره زندگی و سرنوشت یک زن ساده است که منعکس کننده جنبه های اجتماعی و اخلاقی زندگی در روستای شوروی پس از جنگ جهانی دوم است.
«به یاد رفیق ایوانف» سروده الکساندر ایوانف شعری است که به خاطره یک دوست صمیمی اختصاص داده شده است و احساسات و تفکرات خود را در مورد از دست دادن و جاودانگی روح بیان می کند.
ویکتور فرانکل «انسان در جستجوی معنا» یک کتاب فلسفی در مورد چگونگی پیدا کردن معنی در زندگی، حتی در شرایط شدید، و ارزیابی زندگی به عنوان یک دارایی ارزشمند است.
سرگردان یک مرد احساساتی توسط ژان ژاک روسو یک رمان مسافرتی است که در آن شخصیت اصلی در مورد ماهیت انسان و جامعه بازتاب می کند و احساسات و احساسات خود را بیان می کند.